دهه نودی ها ۱
صدای آژیر فراخوان خیلی بلند بود. قلبم از جا کنده شد.
آژیر فراخوان وسط زنگ تفریح! مطمئن بودم باز دسته گل به آب دادیم!
وقتی آقای مدیر وسط زنگ تفریح آژیر فراخوان می زند، یعنی اتفاق مهمی افتاده است. بدون معطلی، همه دویدیم توی حیاط.
چند تار موی آقای ناظم از همیشه سیخ تر و ابرو های او توی هم رفته تر بود...
آژیر فراخوان وسط زنگ تفریح! مطمئن بودم باز دسته گل به آب دادیم!
وقتی آقای مدیر وسط زنگ تفریح آژیر فراخوان می زند، یعنی اتفاق مهمی افتاده است. بدون معطلی، همه دویدیم توی حیاط.
چند تار موی آقای ناظم از همیشه سیخ تر و ابرو های او توی هم رفته تر بود...